مشخصات مجاهد شهید مهدی (احمد کبیری) گل محمدی
محل تولد: اراك
شغل: سرباز وظیفه
سن: 20
محل شهادت: کرمان
زمان شهادت: 1360
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
مشخصات مجاهد شهید سعید منبری
محل تولد: تفرش
شغل: دبیر
سن: 31
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1361
ماه رمضان سال 58 و شبهاي قدر آن يكي از ماههاي رمضان خاطرهانگيز براي مردم تهران ميباشد. در آن سال اولين مراسم شب احيا بعد از پيروزي انقلاب ضدسلنطتي توسط مجاهدين خلق در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد و هزاران تن از مردم قهرمان تهران با حضور در اين مراسم با جريان پرشكوهي كه تقدير آيندهٌ خلق و ميهن را رقم ميزد همراه شدند. در اين ميان يك صداي گرم و گيرا كه دعاي پرجاذبهاي را ميخواند هنوز هم در گوشها طنينانداز است وخاطرات آن ساليان را در ذهن و ضمير آناني كه در آن مراسم حاضر بودند زنده ميكند، صداي مجاهد شهيد سعيد منبري اين صدا در روز 12ارديبهشت سال 61 در هجوم پاسداران جنايتكار رژيم ضدبشري خميني به پايگاههاي مجاهدين در شهر تهران خروش درود بر رجوي، مرگ بر رژيم خميني و زندهباد آزادي سرداد. و سرانجام پس از مقاومتي قهرمانانه در نبردي نابرابر با پاسداران ظلمت و تباهي به همراه ديگر يارانش به كهكشان شهيدان پيوست و در تاريخ مبارزات مردم ايران جاوادنه شد. پیامی از برادر مجاهد مسعود رجوی به مناسبت سالگرد 12اردیبهشت:
«سالها پيش از اين بنيانگذار كبير سازمان مجاهدين، محمدحنيف پيوسته بر ضرورت درك معنا و مفهوم هر كلمه از جانب مجاهدين تأكيد مينمود و از اينجا بود كه هزاران هزار شهيد و اسير مجاهد سرچشمه گرفتند و منجمله كلمات جاوداني همچون ثريا ابوالفتحي و سعيد منبري را به اتفاق همسرش سهيلا ياورزاده بر تارك تاريخ ایران نقش نمودند.
سعيد منبري در دوازده ارديبهشت به همسرش سهيلا و ديگر خواهران و برادران مجاهدش پيوست. صداي رسا و گرم و انگيزانندهٌ سعيد منبري نيز كه گاه در آن سالهاي شاه سلولهاي اوين را چه در هنگام نيايش و چه در موقع سرود و آواز به وجد و شور ميآورد، هنوز درگوشم طنينانداز است بهخصوص وقتي كه صداي پرطنين خود را به توصيف ستارهٌ خونين اوج ميداد و ميخواند آخر روم يك نيمهشب همراه ياران
برلب نهم بس نغمه از گلبانگ قرآن
اي ناخدا اي ناخدا هان بادبانها را برافراز
اينك منم در انتظار موج و طوفان
از بس ستاره شد نهان در خاك تيره
ديگر زمين درياي نور و كهكشان شده راهي نمانده تا شهادت ... اينك سلام اين صبح خون اي فجر فردا»مجاهد شهيد سعيد منبري در شهرستان تفرش در خانوادهاي متوسط متولد شد. پس از گذراندن دوران ابتدايي و متوسطه به تهران رفت و در سال 53 همزمان با ورود به دانشكده معماري فعاليتهاي خود را در راستاي اهداف و آرمانهاي سازمان مجاهدين خلق ايران گسترش داد.
گسترش فعاليتهاي سياسي فرصتي براي ادامه تحصيل باقي نميگذاشت، سعيد نيز در تضاد بين درس و مبارزه، راه مبارزه با ديكتاتوري شاه را در پيش گرفت.
اين دوران تنها دو سال بهطول انجاميد. با دستگيري سعيد در سال 55 و سپس محكوم شدن او به 10سال زندان و بهدنبال آن شروع دوران اسارت در زندان اوين، فصل نويني در زندگي مبارزاتياش گشوده شد. در اين دوران بود كه سعيد با اهداف و آرمانهاي مجاهدين مستقيماً آشنا شد و از آن پس مسير زندگيش در راستاي تحقق اهداف انقلابي مجاهدين سمت و سو گرفت. در سال 57 همزمان با اوجگيري قيام مردم عليه رژيم شاه سعيد قهرمان نيز از زندان آزاد شد به آغوش خلق بازگشت و از آن پس با شوري صدچندان به فعاليت و تلاش در صفوف مجاهدين پرداخت. كار در نهادهاي مختلف سازمان از جمله نهاد دانشآموزي و بخش كارگري برگهاي ديگري از دفتر زندگي مبارزاتي مجاهد قهرمان سعيد منبري را تشكيل ميدهد. در اين دوران او بهعنوان يكي از مسئولين بخش اجتماعي سازمان بههمراه ميليشياي پرشور مجاهد خلق پردهٌ تزوير و ريا را از چهرهٌ خميني دينفروش ميزدودند و امواج آگاهي را به ميان مردم ميبردند. با آغاز مقاومت مسلحانهٌ انقلابي، نبرد بين مردم و فرزندان مجاهدش از يك سو رژيم ضدبشري خميني وارد مرحلهٌ نوين گرديد و اكنون وظيفه پيشتازان مقاومت مسلحانه انقلابي اين بود كه پيام اين مقاومت را به همهجا ببرند و گرماي مقاومت را پاينده نگاه دارند و سعيد قهرمان نيز يكي از اين دلاوران پاكباخته بود. به هر پايگاهي كه وارد ميشد چهرهٌ آن پايگاه را دگرگون ميكرد و روحيه مقاومت را بالا و بالاتر ميبرد.
يكي از مادران مجاهد در خاطراتي از سعيد قهرمان ميگويد: «در يكي از روزها بعد از مراسم ازدواج دو تن از همرزمانمان سعيد براي انجام مأموريتي سلاح و نارنجك و قرص سيانورش را برداشت و از پايگاه بيرون رفت. ولي دو ساعت بعد برگشت و گفت بايد پايگاه را تخليه كنيم. بلافاصله پايگاه را تخليه كرديم و به پايگاه ديگري رفتيم. اين نقل و انتقال مرا نگران كرده بود. سعيد كه بسيار تيزهوش بود نگراني مرا دريافت و با تبسمي آرامشبخش گفت: مادر ما شاگردان امام حسين هستيم و از او الهام ميگيريم. حضرت قاسم در شب ازدواجش براش شهادت در فرداي آنروز آماده ميشد. پس ما را از تخليه پايگاه چه باك». 12ارديبهشت سال 1361: تهران غرق در آتش و دود و بوي باروت ناشي از درگيريهاي حماسي بين قهرمانان مجاهد خلق و گلههاي هار پاسداران خميني است. در گوشه و كنارشهر مشهد صداي درگيري و انفجار به گوش ميرسد. یکی از همرزمان سعید از روز درگیری چنین می نویسد:
«روز 12ارديبهشت سال 61 همزمان با هجوم پاسداران ارتجاع به تعدادي از پايگاهها مجاهدين، پايگاه مجاهد شهيد سعيد منبري و همرزمانش در 21متري كوچهٌ رازيانه نيز مورد تهاجم سنگين مزدوران تا دندان مسلح ارتجاع قرار گرفت. از يك طرف گلههاي هار پاسداران خميني بودند و از طرف ديگر 5مجاهد خلق كه سر تسليم نداشتند و اين نبرد ساعتها به طول انجاميد و حوالي ساعت 6 بعدازظهر بود كه اين پيام روي شبكهٌ بيسيمي دشمن شنيده شد. "هيچكدام زنده دستگير نشدند، هر 5نفر تا آخرين گلوله مقاومت كردند و كشته شدند"».
بدينسان مجاهد قهرمان سعيد منبري به همراه ديگر يارانش پس از نبرد و مقاومتي حماسي به پيمانش با خدا و خلق وفا كردو در راه تحقق آرمان رهاييبخش مجاهدين - جامعهٌ بيطبقهٌ توحيدي - در خون پاكش در غلطيد و نام و خاطرهاش براي هميشه زيب پرچم سرخفام مجاهدين خلق ايران گرديد.يادش گرامي و راه سرخش پر رهروباد
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
مشخصات مجاهد شهید ناصر عظیمی
محل تولد: اراك
سن: 30
محل شهادت: -
زمان شهادت: 1376
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi