مشخصات مجاهد شهید نسرین اکبری
محل تولد: اراك
تحصيل: دیپلم
سن: 19
محل شهادت: اراک
زمان شهادت: 1360
مریم رجوی: مردم و مقاومت ایران، با ایستادگی و پایداری سازشناپذیر خود، زهر حقوقبشر را نیز بهحلقوم این رژیم سرازیر خواهند کرد. این مقاومت برای برپایی جامعهیی بهپا خاسته است که در آن از حکم اعدام خبری نباشد و شکنجه و احکام ضدانسانی شرع آخوندی در آن جایی نداشته باشد. و بهجای آن، قوانینی برپایه گذشت، شفقت و انسانیت و روابطی بر اساس احیای دوستی و بردباری حاکم شده باشد.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
مشخصات مجاهد شهید احمد رضا شادبختی
محل تولد: اراك
تحصيل: دانشجوی پزشكی
سن: 32
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1360
به یاد مجاهد قهرمان احمدرضا شادبختی، عضو تحریریه نشریه مجاهد و کاندیدای مجاهدین از اراک
”پاسخ جاودانه به«جوهر و مضمون اصلی هستی و تاریخ»” «زنده میماند تا دین خدا را از اسارت خدایان زمینی که در "غیبت" او ایمان و باور بیریای مردم را در میدان تاختوتاز "ولایت" و "نیابت" دروغینشان بهبازی گرفتهاند، وارهاند و خدا را از درون مساجد اشغالشده و از فراز منابر غصبشده بهمیان محرومان برد و در پاکترین و زیبندهترین و زیباترین شکلش بهنمایش گذارد. خدایی که نه بر توهم و فریب و جهل تودهها، که بر "آگاهی" و "آزادی" انسان استوار است. زنده میماند تا زندهبودن و جاودانگی پایداری و مقاومت انسان را جلوهگر سازد و با این مقاومت تاریخی رفیعترین قلل توحید و یگانگی اجتماعی را تا تحقق جهانی آزاد، آباد و عاری از ستم و طبقات بپیماید. آری "او" زنده میماند» وقتی مجاهد قهرمان احمدرضا شادبختی، این آخرین جملات از آخرین یادگار قلمیش را در مجاهد125 (27خرداد60) مینگاشت، نمیدانست که یکماه بعد شکنجهگاه اوین صحنه پرشکوهی از همین «مقاومت انسان» خواهد بود و خود او ازجمله قهرمانان آن صحنه است که باید با بهخاک مالیدن پوزه جلادترین جلادان، لاجوردی دژخیم، سایه سیاه و شوم او را با نوری که از قلب و ضمیر انسان «آگاه»و «آزاد» و آنچنان که کمی پیشتر نوشته بود، «انقلابیون پاکباخته» میجوشد، بشکافد و چشم و دل اسیران بیپناهی را که شاهد رویارویی یک مجاهد خلق با دیو خونآشام اوین هستند، روشن سازد. آنچنانکه زندانیان ازبندرسته گفتهاند و نوشتهاند، در روزی از اولین روزهای مردادماه سال1360، آنگاه که شقاوت جلادان اوین بهسرپرستی لاجوردی دژخیم بهاوج رسیده بود، دستگیری یک مجاهد قهرمان، در این شکنجهگاه ولوله میافکند، بازجویان قربانیان شکنجههای قرونوسطایی خود را از تختهای شکنجه باز میکنند و با چشمهای بسته، از اتاقهای «شعبههای» جلادی اوین بهراهروها منتقل میکنند تا پذیرای یک مجاهد نامدار باشند. زندانیان که از زیرچشمبندها شاهد جستوخیزهای جلادان ازجمله: «ناصریان، پیشوا، میرزایی، جلیل و » بودند، مجاهد قهرمان احمدرضا شادبختی را میبینند که بهرغم نقص عضو و اندام نحیفش با قامتی استوار در برابر جلادان ایستاده و آنها را بهسخره گرفته است. دقایقی بعد با حضور سردژخیم، لاجوردی، نبردی تاریخی آغاز میشود، نبرد میان مجاهد خلقی با دستهای بسته اما ارادهیی از نوع همان ارادههایی که خود بارها در صفحات «مجاهد» تصویر کرده بود، با دژخیمی که داغ و درفش و شلاق و جوخه تیرباران را در اختیار دارد. شرح اولین مکالمه میان احمدرضای قهرمان و لاجوردی دژخیم، در این یاد مختصر نمیگنجد. اما تنها بهیک اشاره باید گفت که صحنه نبرد آنچنان درخشان و شورانگیز بود و قهرمان صحنه آنچنان با صلابت در مقابل دژخیم ایستاده بود،که زندانیانی که شاهد آن بودند، بیاختیار اشک شوق و شادی فرو میریختند. یکی از زندانیان که از نزدیک شاهد این رودررویی سخت و سنگین بود، میگوید: «صدای پای لاجوردی دژخیم را شنیدم که از کنار من عبور کرد و وارد شعبه7 شد، من که همچنان از زیر چشمبند نگاه میکردم دیدم که او چشمبند را از روی چشمهای "احمدآقا" باز کرد (زندانیان مجاهد بهخاطر احترام ویژهیی که برای مجاهد قهرمان احمدرضا شادبختی قائل بودند، او را "احمدآقا"، خطاب میکردند). معمولاً وقتی چشمبند را از روی چشم زندانی باز میکردند، بهمعنی این بود که شهادت او قطعی است. اینرا همه میدانستند. لاجوردی با او سلام و علیک کرد. او را از قبل میشناخت و با شخصیت پرصلابت او آشنا بود، بههمین دلیل با او رابطهیی کاملاًً متفاوت برقرارکرد. من تابهحال ندیده بودم که لاجوردی دژخیم با یک زندانی اینگونه از موضع پایین رابطه برقرار کند و احمدآقا در مقابل پرغرور و باصلابت ایستاده بود، انگارنهانگار که دستگیر شده و اتفاق خاصی افتاده است. صحبتهای زیادی بین آنها ردوبدل شد وقتی لاجوردی شروع بهتهدید کرد، احمدآقا چشم در چشم لاجوردی انداخت و گفت: من همین امروز سر قرار بودم، و فردا و پسفردا چندین قرار دارم و اطلاعاتم بهروز است، تو فکر میکنی که میتوانی یک مجاهد خلق را وادار بهتسلیم کنی، ببینیم که مجاهد خلق تسلیم میشود یا دژخیم. همه بچهها بعداً میگفتند که با مشاهده این صحنه اشک شوق از چشمانشان جاری شده بود. بهخصوص وقتی احمدآقا از مسعود صحبت میکرد، همه احساس کرده بودند که او بهکوه تکیه دارد و بههمین دلیل مثل کوه ایستاده است» بهروایت شاهدان، این نبرد که لاجوردی جلاد برای آن کشمکشی چندینماهه را پیشبینیکرده بود، کمتر از 2هفته بعد، در روز 16مرداد1360، با پیروزی کامل و تمامعیار مجاهد خلق و بهزانو درآمدن دژخیم، بهپایان رسید. لاجوردی که خود از بیان بهزانو درآمدنش گریزی نداشت، بهناچار فرمان تیرباران او را صادر کرد.
مریم رجوی: ما یک جنبش دادخواهی را سازمان دادهایم، هم در داخل ایران هم در سطح بینالمللی. این دادخواهی بخشی از جنبش سراسری برای آزادی ایران است. خانواده شهدا و این جنبش خواهان منتشر شدن اسامی شهیدان و مزارهای آنان و اسامی عاملان این جنایت میباشند.
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi
مشخصات مجاهد شهید یوسف بهرامی
محل تولد: محلات
تحصيل: روحانى ، پژوهشگر مذهبى
سن: 22
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1360
مریم رجوی: در برابر سیاست اعدام و کشتار رژیم ولایت فقیه، به مقاومت برخیزید
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi